برسام و آرتینا

قهر کردنه سام سام

دیشب بعد از شرکت رفتم خونه داداشم  تا در و باز کردم و سلام و علیک  دیدم برسام یه گوشه از اتاق واستاده و پشتش و کرده سمت من . رفتم طرفش و هی صداش کردم و انگار نه انگار   بعد زدم رو شونش و دوباره اسمش و گفتم   اونم دستش و گذاشت رو چشاش و رفت سمت میز و همون دستش و تکیه داد رو میز و پشتش و کرد به من   منم رفتم کنارش و هی اسمش و گفتم و اصلا و اصلا   ده مین شایدم بیشتر همونجوری دستش مونده بود رو چشاش و من التماسش میکردم بعد که خسته شدم از پشت بغلش کردم و دستش و از رو چشاش برداشتم و گفتم   برسام ، فدات شم   قربونت بشم ، چرا محلم نمیذاری   بعد چشاش و بست و دیگه باز نکرد   الهی من بمیرم بر...
9 دی 1392
1